زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

ابن زبیر

اِبْنِ زُبَیر، ابوالحسن علی بن محمد بن عُبید بن زبیر قرشی اسدی كوفی (254- ذیقعدۀ 348 ق/ 868- ژانویۀ 960 م)، همچنین معروف به ابن كوفی، ادیب، كاتب و راوی. او از تبار اسد بن عبدالعزّی بن قصّی بن كلاب و از قوم و قبیلۀ زبیر بن عوام برادرزادۀ حضرت خدیجه بنت خُوَیلد است (طوسی، الفهرست، 69؛ یاقوت، 14/ 153) و شاید به همین سبب وی را ابن زبیر خوانده‌اند (افندی، 4/ 207). پدرش از مردم كوفه بود، ولی او در بغداد اقامت گزید و از روزگار پدر به فراگیری دانش پرداخت. پدرش ارث فراوانی برای او بر جای نهاد و او همه را در راه دانش‌اندوزی، فراهم آوردن كتابخانه، خریدن و نسخه‌برداری كتاب، و كمك به دانش‌پژوهان بینوا صرف كرد. وی كتابهای خود را دسته‌بندی كرده، بر هر یك نشان خاصی نوشته بود تا یافتن آنها از میان انبوه كتابها آسان باشد. ابن زبیر به گردآوری و نشر كتاب عشق می‌ورزید و كتابهای بسیاری را به خط خویش نسخه‌برداری كرد و چندان در این كار اهتمام ورزید كه با داشتن تواناییهای علمی، كمتر به كار تألیف پرداخت (ابن قفطی، 2/ 305، 306). همین نسخه‌برداریهای نیكو و دقیق موجب جلب اعتماد دانشمندان شد، چنانكه نویسندگان برای اعتبار بخشیدن به نوشته‌های خود از نسخه‌هایی استفاده می‌كردند كه به خط ابن زبیر بود و به این نكته نیز تصریح می‌كردند (یاقوت، همانجا). ابن ندیم (ص 79) می‌گوید: «وی از دانشوران درست خط است» و گزارشهای زیادی را در الفهرست از تحریرهای او نقل كرده است. ابن قفطی و یاقوت هر كدام تحریرهای پاكیزه و دقیق و كیفیت خط و ضبط درست و نیكوی او را سخت ستوده‌اند (همانجا). اهتمام ابن زبیر به كار استنساخ سبب شد كه كتابهای بسیاری به دست آیندگان برسد. او از شاگردان و یاران ثعلب (امام كوفیان زمان خود در نحو و لغت) بود (یاقوت، همانجا). نزدیكی ابن‌زبیر به ثعلب چندان بود كه ثعلب او را به‌عنوان وصی خویش برگزیده و از او خواست كه پس از مرگ كتابهایش را به احمد بن اسحاق قُطْرَبُّلی بسپارد (زبیدی، 166). 
ابن‌زبیر در علم حدیث نیز مقامی ارجمند دارد، چنانكه طوسی از طریق احمد بن عبدون حدیثهایی را كه ابن زبیر روایت كرده، در كتابهای خویش آورده است ( الفهرست، 8، 217؛ تهذیب، 1/ جم‍ ، 10/ 76، 77؛ استبصار، 1/ جم‍‌ ). او از ابراهیم بن ابی العَنبس، حسن و محمد دو پسر علی بن عَفان، ابراهیم بن عبدالله قصّار، محمد بن حسین حنینی و علی بن حسن فضال حدیث شنید و گروهی همچون ابن رزقویه، احمد بن محمد بن حسنون، ابوعلی بن شاذان و تَلْعُكْبَری از او حدیث شنیده و روایت كرده‌اند (خطیب، 12/ 81؛ طوسی، رجال، 480). همچنین ابوعبدالله محمد بن اسد كاتب بغدادی از شاگردان او بود (ابن خلكان، 3/ 342، 343). خطیب بغدادی (همانجا)، ابن‌جوزی (6/ 391) و ذهبی (15/ 567) او را ثقه شمرده‌اند. نجاشی (ص 87) می‌گوید ابن زبیر در زمان خود شخصی عالی منزلت به شمار می‌آمد. در میان رجال‌شناسان متقدم شیعی كسی به ثقه بودن او تصریح نكرده است و این شاید بدان سبب باشد كه گفته‌اند مشایخ اجازه از تصریح به توثیق بی‌نیازند (مامقانی، 2/ 304). ابن زبیر در بغداد درگذشت و جسدش را به كوفه بردند و در نزدیكی مرقد امیرالمؤمنین (ع) دفن كردند (خطیب، بغدادی، طوسی، همانجاها). یاقوت (همانجا) كتاب الهَمْز و ابن ندیم (ص 79) كتاب القلائد و الفرائد در لغت و شعر و نیز كتابی در معانی شعر را به او نسبت داده است. نكتۀ مبهم و در عین حال مهمی كه دربارۀ ابن زبیر به چشم می‌خورد مربوط به نقلهایی است كه ابن ندیم (جم‍‌ ) از او كرده است. این نقلها ــ كه بیش از 20 مورد است ــ غالباً با عبارت: «این گزارش را از خط یا به خط او خواندم» یا «دیدم»، همراه است و معلوم نیست كه منظور ابن ندیم آیا كتابهای خود ابن زبیر است كه پیش از این ذكر شده، یا یادداشتهای گوناگونی است كه بر حاشیۀ انبوه كتابهای كتابخانه‌اش نوشته بوده و یا دفترچه یا دفترهایی شامل یادداشتهایی از ابن زبیر دربارۀ كتابها بوده است؟ لیپرت (صص 147-155) معتقد است كه تمام این نقلها از كتابی به قلم ابن زبیر بوده كه شامل فهرست كتابها و شرح حال نویسندگان آنها در همۀ زمینه‌های تاریخی و ادبی بوده است. وی عقیده دارد كه این اثر بی‌شباهت به كار ابن ندیم نبوده است و علت اینكه ابن ندیم در ضمن آثار ابن زبیر نامی از این كتاب نبرده، این است كه وی آن را برای استفادۀ شخصی و نه برای عمومی نوشته بوده است. به علاوه، اینكه ابن‌ندیم در مورد نقل مطالب از روی خط ابن‌كوفی تصریح دارد، این است كه آن كتاب یا كتابها نسخۀ اصلی خود نویسنده بوده است. سزگین نظر لیپرت را نپذیرفته است. وی می‌گوید: شایسته نیست كه از این اقتباسها این گونه نتیجه بگیریم كه ابن كوفی صاحب نوشته‌ای در تاریخ بوده كه همۀ زمینه‌های ادبی را شامل می‌شده است (GAS, I/ 384-385). به عقیدۀ آقابزرگ نیز نقلهای ابن ندیم نشان می‌دهد كه ابن كوفی كتابی در شرح حال دانشمندان داشته است ( مصنّفی، 296) و شگفت آنكه وقتی كتاب منازل مكه را به خط ابن كوفی در جایی دیده‌اند، بلافاصله آن را به وی نسبت داده‌اند (همو، الذریعة، 22/ 251)، در صورتی كه هیچ یك از منابع چنین مطلبی را نگفته‌اند. البته از این بیان ابن ندیم (ص 58) در مورد گزارشهای ابوحاتم سجستانی كه: «ابن كوفی چنین گوید ... ، به خطش دیدم ... » و نیز از آنچه ضمن معرفی آثار مداینی می‌گوید كه: «دربارۀ كتاب مغازی او، ابن كوفی گفته است این كتاب كه به خط عباس ناسی بر پورست نوشته شده، نزد او بوده است و هشت جزء دارد، و در زیر همین فصل اظهار نظر كرده است ... » (همو، 101)، شاید بتوان این گونه برداشت كرد كه ابن زبیر یادداشتهایی فهرست گونه بر پاره‌ای از كتابهای كتابخانۀ خود نوشته بوده است. این احتمال را هم نمی‌توان از نظر دور داشت كه شاید برخی از اقتباسهای ابن ندیم از روی همان كتابهای ابن زبیر بوده كه در الفهرست خود از آنها نام برده است. 

مآخذ

آقابزرگ، الذریعة؛ همو، مصنفی علم الرجال، تهران، 1378 ق/ 1956 م؛ ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، حیدرآباد دكن، 1357 ق/ 1938 م؛ ابن خلكان، وفیات؛ ابن قفطی، علی بن یوسف، انباه الرواة، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1371 ق/ 1952 م؛ ابن ندیم، الفهرست، به کوشش گوستاو فلوگل، هاله، 1872 م؛ افندی اصفهانی، میرزا عبدالله، ریاض العلماء، به كوشش محمد مرعشی و احمد حسینی، قم، 1401 ق؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، قاهره، 1349 ق/ 1930 م؛ ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، به كوشش شعیب ارنؤوط، بیروت، 1404 ق/ 1984 م؛ زبیدی، محمد بن حسن، طبقات النحویین، به كوشش محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، 1373 ق/ 1954 م؛ طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، به كوشش موسوی خرسان، تهران، 1390 ق/ 1970 م؛ همو، تهذیب الاحكام، به كوشش موسوی خرسان، بیروت، 1401 ق/ 1981 م؛ همو، رجال، نجف، 1380 ق/ 1961 م؛ همو، الفهرست، به كوشش اشپرنگر و دیگران، بمبئی، 1271 ق/ 1854 م؛ مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف، 1350 ق؛ نجاشی، احمد بن علی، رجال، قم، 1407 ق؛ یاقوت، ادبا؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.